معمای دل


من اسیرم ، عاشقم عاشق تر از افسانه ها

با خیال روی تو من ماندم و ویرانه ها

سر خوش استم من اگر با من بمانی تا ابد

گر نمانی وایِ من از طعنۀ بیگانه ها

من نه آن شمعم که با آتش هم آغوشی کنم

من خود آتش می شوم آتش تر از پروانه ها

حل نمی گردد معمای دلم با عقل تو

صد معما حل شود در محفل دیوانه ها

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم