خلوت نشین
هرگز نه من ، همیشه تو ، اما برای من
آغاز من میانه ی من ، انتهای من
می خندم از حلاوت رویای وصل تو
درد فراق می چکد از های های من
مست قنوت ، دست دعا خیز خسته ام
سر بر زمین سجده به پای تو پای من
در حیرت است چشم فریبای خوب تو
در سفرۀ نگاه تو از اشتهای من
خلوت نشین کوچۀ هیهات می شوم
شاید سکوت سر کشد از انزوای من
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم