وصف هجران
گیسو بیفشان تا سر ببازم
دریای نازی غرق نیازم
از این معما با کس نگفتم
خاک مزارم صندوق رازم
بودی که بودم ، هستی که هستم
گر در نشیبم ، گر در فرازم
در وصف هجران گوید دمادم
شرحی بر آتش سوز و گدازم
گفتی از این ره صد توبه باید
گیرم که کردم با دل چه سازم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم