غزل شماره ۵۹


ای قبلهٔ حاجات ملک طرف کلاهت

مجموعه آفات فلک طرز نگاهت

بیچاره کشی پیشهٔ زلفان کمندت

خونخواره وَشی شیوهٔ چشمان سیاهت

خونم بخور و غم مخور از پرسش محشر

طفلی و ملایک ننویسند گناهت

افکندیم از پا به یکی غمزه و رفتی

باز آ که بود دیدهٔ امید براهت

این جان بودت کشور و دل باشدت اورنگ

کاکل بسرت افسر و از غمزه سپاهت

بر زیرنشینان لوای غم عشقت

رحمی که ندانند دری غیر پناهت

آهو روش اسرار ره دشت جنون گیر

در شهر نیاسوده کس از ناله و آهت

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم