غزل شماره ۸۹
گر آسمان دو سه روزی بمدعا گردد
بود که گوشه چشمی بسوی ما گردد
نشستهام برهت روز و شب بامیدی
که خاک راه توام بلکه توتیا گردد
اگر تو زهر چشانی مرا بود تریاق
وگر تو درد رسانی مرا دوا گردد
ز غنچه لبش ار عقده دلم نگشاد
کیم نسیم بهاری گره گشاه گردد
همین نه بلبل دستانسرایت اسرار است
که بر سراغ تو در هر چمن صبا گردد
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم