غزل شماره ۹۳
بر دلم قهر و رضای تو لذیذ
بر تنم رنج و شفای تو لذیذ
همه اطوار تو زیبا و پسند
فرق سر تا کف پای تو لذیذ
خواه مهر از تو رسد خواه جفا
مهر تو نغز و جفای تو لذیذ
چه بسازی چه بسوزی سازیم
چه ولا و چه بلای تو لذیذ
نسبتم را بسگ در گاهت
خواه لاخواه بلای تو لذیذ
گر برانی ز درت ور خوانی
خود تو دانی همه رای تو لذیذ
چه گذاری چه نوازی حکمی
مانی و جمله نوای تو لذیذ
زهر از دست توام نوش بود
درد یعنی که دوای تو لذیذ
از تناسب بر اسرار اسرار
زان لب نکته سرای تو لذیذ
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم