غزل شماره ۱۴۲


راه خواهی رخت بر دریا فکن

کام جوئی قید من و مافکن

بلبلی تو لال چون توسن مباش

شورشی در گنبد مینا فکن

لا احب الافلین گو چون خلیل

چشم دل بر شاهد یکتا فکن

خواهی ار آذر گلستان گرددت

خیز و نعلین دوکون از پافکن

تاکیت درچاه طبع اسرار جااست

رخت سوی عالم بالافکن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم