غزل شماره ۱۷۱
عشق است حیات جاودانی
سرمایهٔ عیش و کامرانی
گر عشق نبود خود نبودی
هرگز نه زمین نه آسمانی
پیرایهٔ عشق اگر نیستی
کی داشت عروس حسن آنی
از عشق گرفت زینت و زیب
اوراق کتاب کن فکانی
عشق است مدار قاب قوسین
عشق است مقام من رآنی
هم بود ز عشق آنکه دم زد
از سبحان عظیم شأنی
خورشید سپهر عشق ساری است
نورش بذراری جهانی
از عشق گرفت بال و پرواز
این بیضه مرغ لامکانی
حالی نبود ز عشق اسرار
هر عین نهانی وعیانی
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم