غزل شمارهٔ ۵


من، میز قهوه خانه و چایی که مدتی ست...

هی فکر می کنم به شمایی که مدتی ست...

"یک لنگه کفش" مانده به جا از من و تویی

در جستجوی "سیندرلایی" که مدتی ست...

با هر صدای قلب، تو تکرار می شود

ها! گوش کن به این اُپرایی که مدتی ست...

هر روز سرفه می کنم اندوه شعر را

آلوده است بی تو هوایی که مدتی ست...

دیگر کلافه می شوم و دست می کشم

از این ردیف و قافیه هایی که مدتی ست...

کاغذ مچاله می شود و داد می زنم:

آقا! چه شد سفارش چایی که مدتی ست...

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم