غزل شمارهٔ ۱۴


بعد از تو سرد و خسته و ساکت تمام روز...

با صد بهانه ی متفاوت تمام روز...

هی فکر می کنم به تو و خیره می شود

چشمم به چند نقطه ی ثابت تمام روز

زردند گونه های من و خاک می خورد

آیینه روی میز توالت تمام روز

در این اتاق، بعد تو تکرار می شود

یک سینمای مبهم و صامت تمام روز

گهگاه می زند به سرم درد دل کند

با یک نوار خالی کاست تمام روز

"من" بی "تو" مرده ای متحرک تمام شب...

"من" بی "تو" سرد و خسته و ساکت تمام روز

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم