گل سرخ و گل زرد


گل سرخی به او دادم، گل زردی به من داد

برای یک لحظه ی ناتمام، قلبم از تپش افتاد

با تعجب پرسیدم: مگر از من متنفری؟

گفت: نه باور کن،نه! ولی چون تو را واقعا دوست دارم

نمی‌خواهم پس از آنکه کام از من گرفتی، برای پیدا کردن گل زرد

زحمتی به خود هموار کنی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم