تجاهل
مزرعه می گوید:
«ریشه کن تا بشود هرزه علف هایم، نیست
یک وجین گر اینجا؟»
و سپس در دل تاریکی شب
به من و تو- به تو و من- ای دوست!
با چه امید عبث می نگرد!
بدون متن
ما که تنبل هستیم
ما که در فکر فریب خود و این مردم آبادی خویش
زیر لب می گوییم:
- «ما چرا می باید...؟»
و تجاهل آنگاه:
- «مزرعه با ما نیست».
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم