شهر


شهر یعنی زندان.

شهر یعنی که ترافیک، تصادف، جنجال.

شهر یعنی که نئون ها، تبلیغ.

شهر یعنی آهن.

شهر یعنی پولاد.

بدون متن

معنی دیگر شهر اینجا

پودر رختشویی و یخچال و اجاق گاز است.

چاپلوسی و اداره، سیگار...

بدون متن

گل خوش بویی نیست، شعر من

چون این شعر، در دل جنگلی از بمب ناپالم

می شکوفد آرام.

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم