توده خاکستر


من نشسته، در کنارِ تودهٔ خاکستری، اما تو گویی لال، گویی کر

«آتشی بودم زمانی»

گفت با من باز

خاکستر.

بدون متن

در بیابان، شب چه سرد است...آه!

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم