با آخرین


یک شیهه کشیده و آن گاه

از یک گلوله، یک گل قرمز، شکُفت،

بر دامن زمین.

بدون متن

با آخرین گلوله

وقتی که در محاصره ای

ناگاه

روی خطوط در همِ پیشانی

یک خط سرخ را

مجروح، می کشد.

یک غنچه بر درخت حماسه - که غرق گل

گردیده است-

گل می کند.

بدون متن

اکنون

پای افق

دور از سوار مرده خود

با شتاب باد،

یک اسب، می دود.

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم