۱۶ - نکته‌ای را خوانده‌ام از « بوالعلا »


بدون متن

بدون متن

نکته‌ای را خوانده‌ام از « بوالعلا » (۱)

نقل ِ قول از من ، قضاوت از شما

« عقل و دین با هم نمی‌گردد قرین

جمع اضداد است یکجا عقل و دین

خَلق ِ دنیا را دو دسته دیده‌ام

هر گروهی را چنین سنجیده‌ام

دسته‌ای ، آنان که عقلی داشتند

دین ، برای دیگران بگذاشتند

عدّه‌ای دیگر که دین بگزیده‌اند

بویی از عقل و خِرَد نشنیده‌اند

در سرت ، یا عقل باید یا که دین

خود از این دو آنچه می‌خواهی گزین »

بدون متن

بدون متن

*****************************

۱ - ابوالعلاء مَعَری شاعر نابینا و مشهور عرب که با افکار و اشعار دهری خود ، شهرتی فراوان در

ادبیات عرب ، کسب کرده است. این شاعر ، در تعارض با قرآن ، عباراتی را به شیوهٔ این کتاب

آسمانی سروده است.

مولانا در مثنوی خود ، در حکایتی دلنشین ، تعریضی به ادعای او دارد:

آن شـــغالی رفت انـــــدر خُم رنگ ...... اندر آن خُم کرد یک ساعت درنگ

پس برآمـــــد پوستین رنگین شده ...... کاین منم طـــــاووس علیین شده

.......................

دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد ...... خویشتن را بر شغالان عرضه کرد

ای شغالان هین مخوانیدم شـغال ...... کی شغالی را بود چندین جمــال

.......................

پس چه خوانیمت بگو ای جوهری ...... گفت: طاوس نر چون مشـــــتری

پس بگفتندش که طاووسان جان ...... جلـــــوه ها دارند اندر گلســـــتان

بانگ طاووسان کنی؟ گفتا که لا ...... پس نه‌ای طاووس خواجه «بوالعلا»

خلعت طـــــاووس آید ز آســــمان ...... کی رسی از رنگ و دعوی ها بدآن

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم