۱۷ - بوالحسن نامی ، سفیه و بدخصال
بدون متن
بدون متن
بوالحسن نامی ، سفیه و بَدخصال (۱)
گفت با بُهلول ، کای صاحب کمال (۲)
گو چه گوید ، عقل دوراندیش تو؟
دُمّ سگ بهتر بُـوَد یا ریش تو؟!
گفت: گر جَستم ز پُل ، این ریش من (۳)
ور نجَستم ، دُمّ سگ باشد حَسَن! (۴)
****
همچو مو باریک و چون شمشیر ، تیز
پل برای رَد شدن باشد عزیز!
پل اگر اینست و این شرط و شروط
کس نماند ایمن از بیم سقوط
جانِ من ، این سختگیری بهر چیست؟
اندکی اغماض ، رسم دلبریست (۵)
من که نتوانم ازین پل بگذرم
یا دهی بالم که از آن بپّرم
یک وجب ، پهنای پُل را کُن فزون (۳)
تا کسی از آن نگردد سرنگون!
بدون متن
بدون متن
*******************************
۱ - سفیه: نادان - احمق
۲ - بهلول بن عمرو الصیرفی معروف به بهلول مجنون. وی در حدود ۱۹٠ هجری قمری
در گذشت. وی از « دیوانگان عاقل » خوانده شده و دارای سخنان شیرین است.
۳ - پل صراط
۴ - حَسَن: نیکو - خوب و ضمنا اشارهایست کنایه آمیز به نام بوالحسن!
۵ - اغماض: چشم پوشی - گذشت
بدون متن
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم