۱۸ - قاضی شهری به بی‌عقلی مَـثَل


بدون متن

بدون متن

قاضی شهری به بی‌عقلی مَـثَل

جهل او بی‌نقص و عدلش در خلل (۱)

کس نرفتی سوی دیوان قضاش (۲)

تا ز حق‌جویی نیفتد در بَـلاش

رأی او در داد‌بخشی ، بی‌بدیل

حکم او در دادخواهی ، زین قبیل:

ظالم و مظلوم را ، بی‌چون و چند

هر دو را یکسر فرستادی به بند!

شرطِ آزادی ، چنین بگذاشتی

تا زمانی که نمایند آشتی!

بدون متن

بدون متن

***************************

۱ - خلل: نقصان - عیب - تباهی

۲ - دیوان قضا: دستگاه قضاوت - دادگستری

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم