۴۸ - بر در انعام دنیا می‌روی؟


بدون متن

بدون متن

بر در انعام دنیا می‌روی؟ (۱)

کز عطایش صاحب ثروت شوی؟

نیست امّیدی به مال و نعمتش

زحمتش نقدست و نسیه ، رحمتش

لطف و بخشایش ازین سفله مجو

خوش خیالستی ، کَرَم؟ آن هم از او؟

گر ازو خواهی حُطام دنیوی (۲)

پاسخی جز « لَن ترانی » نشنوی (۳)

او نخوانده درس اکرام و دَهِش (۴)

مُمسِک است و بی‌مَرام و بَدمَنش (۵)

کِی کَرَم دیدی تو از این چشم تنگ؟

در نیاید بی‌گمان چربی ز سنگ

زر نشانش دِه که بنماید ، مِسَش

یوسف ار بیند ، بَـرَد در مَحبَسش!

گر بخواهد نیک احسانت کند

بر لب جو ، آب مهمانت کند (۶)

چون رَسی در محضر گردون پیر

درب جیب خویش را محکم بگیر!

خواهی از دستش بمانی در امان

رُو دعایی بهر دفع شرّ بخوان

****

قصّه‌ای را در کتابی دیده‌ام

یا گمانم از کسی بشنیده‌ام

مادران را ، یک شب عزرائیل گفت

هر که خواهد ،بَخشَمش فرزندِ مُفت

در جوابش مادری فرتوت و پیر

گفت فرزند مرا از من مگیر...

نذر و احسان تو ارزانیت باد

از تو کِی خیری رسد ، عزّت زیاد!

بدون متن

بدون متن

******************************

۱ - اِنعام: بخشش مال از طرف دنیا

۲ - حطام دنیوی: مال و منال دنیا

۳ - لَن ترانی: هرگز نبینی مرا. مأخوذ از آیه:

لمَّا جاء مُوسی لِمیقاتِنا وَکلّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ اَرنی اَنظُر الیکَ قالَ لَن تَرانی ... قرآن کریم ۷ / ۱۴۳

و هنگامی که موسی برای میعاد ما آمد و پروردگارش با او تکلّم کرد گفت: پروردگارا، خود را به من بنما

تا به تو نظر کنم. گفت هرگز مرا نخواهی دید...

در تداول عامه فارسی زبانان - ناسزا و بد و بیراه گفتن ( لغت نامه دهخدا )

۴ - اکرام - دهش: بخشش کردن - بخشندگی

۵ - مُمسک: خسیس - بخیل

۶ - مهمان منی به آب آن هم لب جو ( امثال و حِکَم دهخدا )

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم