۵۹ - آن یکی گفتا که من پیغمبرم


بدون متن

بدون متن

آن یکی گفتا که من پیغمبرم

در نَبوّت ، از رسولان برترم

گر محمد (ص) خاتم پیغمبریست (۱)

در وثوق این سخن تردید نیست

لیک ، من قدری ازو خاتم‌ترم!

من نبیّ دُور بعدِ آخرم (۲)

مردمان گفتند یک مُعجز بیار

تا شویم از جان شما را یار غار

گفت: من را نیست وحی و دفتری

یا عصایی که بگردد اژدری (۳)

لیک فرمان می دهم اشجار را (۴)

تا دوان آیند بر درگاه ما

حال ، امری می‌کنم بر آن درخت

نزد ما آید بدون فُوت وقت (۵)

****

پس صدا کردی به آوازی رسا:

ای درخت ، اینک به پیش ما بیا...

این سعادت شد نصیبت ای گیاه

تا ز خاک اکنون رَسی بر اوج ماه

هر شجر را نیست توفیقی چنین

تا که گردد با رسولی همنشین

گر پَر ِ پَرواز بخشیدت فلک

همتّی کُن ، بال بگشا تا مَلک

گر رَسی بر محضر پیغمبرت

می‌شود تابان به عالم ، اخترت

همگنانت بر تو حسرت می‌خورند

بعد ازین نامت به نیکی می‌بَرند

****

شد ازو اصرار و از سوی نبات (۶)

آنچه ظاهر شد سکون بود و ثبات

بار دیگر بانگ زد بر آن شجر

بانگ کِی دارد اثر ، بر گوش کر؟

گر ندایی از حجر بشنیده‌ای (۷)

زآن شجر هم جا به جایی دیده‌ای

پس نبی گفتا که شاید این درخت

تنبل و تن‌پرور است و تیره‌بخت

یا که باشد بادِ نخوت در سرش

تا کِی این آتش کند خاکسترش؟

او چو ما ، گر خُلق نیکو داشتی

دست ازین خیره‌سری برداشتی

گر چه باشد خودپسند و بَدمنش

نیست لایق بهر طعن و سرزنش

ما رسولان اهل خودخواهی نِه‌ایم

با چنین رفتارها بیگانه‌ایم

تا برای این شجر الگو شویم (۸)

او نیامد ما به نزدش می‌رویم

بدون متن

بدون متن

****************************

۱ - خاتم: ختم کننده

یکی از القاب حضرت محمد (ص) که پایان دهنده امر رسالت بودند.

۲ -... لیس نبی بعدی:... بعد از من پیامبری نخواهد بود.

۳ - اشاره به معجزهٔ حضرت موسی که عصایش را به مار تبدیل کرد.

۴ - شجر: درخت - اشجار: درختان

۵ - از نظر قواعد ادبی ، کلمات « درخت » و « وقت » نمی‌توانند قافیهٔ دو مصرع یک بیت

باشند. اما این دو واژه با قرابت آوایی‌شان ، به عنوان قوافی دو مصرع این بیت به کار

گرفته شده‌اند و با خوش‌نشینی و هم نوایی‌شان ، اصراری برای تغییر آن نداشتم.

نمونه ای از مثنوی مولانا:

از کمال طالع و اقبال و بخت...... او ایازی بود و شه محمود وقت

۶ - نبات: هر سبزه و درخت که از زمین بروید. در اینجا به معنی درخت آمده است.

ز موج بحر کف تو چو نشو یافت نمی...... نبات سدره و طوبی گرفت نشو و نما (عطار)

سدره و طوبی: نام دو درخت در بهشت

۷ - حجر: سنگ

۸ - الگو: ( لغتی به زبان ترکی ) سرمشق - نمونه

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم