۱۳ - قمار


بدون متن

بدون متن

تاس را بریز.

این بار،

دُور ِ آخر ِ بازی‌ست.

این روزگار دغلباز

حریفِ عرصهٔ من نیست!

خواهم شکست ،

هیمنه‌اش را.

بدون متن

طالع وَ بخت ،

فسانهٔ پوچی‌ست.

بدون متن

خطی به روی حکم ِ قضا ،

می‌توان کشید.

دستی به روی چشم قَدَر

می توان نهاد.

دیگـــر ،

به رأی خودنوشتهٔ تقدیر

تن نخواهم داد.

با سرنوشت ،

مدارا نخواهم کرد.

بدون متن

امروز ،

بُرد با منست.

بدون متن

تاس را بریز...

بدون متن

تابستان ۱۳۹۱

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم