۲ - عارف ار مست باده و یار است


عارف ار مست باده و یار است

مستی ما به چای و سیگار است

حق کند حفظ این دو از آفات

حق اینان ، به بنده بسیار است

دود این یک ، مُفرّح دل و جان

طعم آن یک ، شفای بیمار است

بی چنین دود ،کار شُش مغشوش

بی چنان طعم ، حال تن زار است

هر که آید به دیدنم ، بی چای

گو میاید ، اگر چه دلدار است

ما و چایی و خضر و آب حیات

هر که بر دلبری گرفتار است

بدون متن

بدون متن

***************************

بدون متن

سال ۱۳۸۱

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم