شمارۀ ۱۴ - ول شکرلب


گذارم با ول شکر لب افتاد

که روزم وعده داد و برشب افتاد

به روی سینه دلدار باقر

نه بارش آمد و نه شبنم افتاد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم