بگویید او را
بگویید آن غایت آرزو را
که دیدیم بر آرزوی تو او را
ز آشفتگیهای من داستانها
بگویید آن یار آشفته مو را
ز نومیدی من حکایات شیرین
بگویید آن چشمهٔ آرزو را
حدیثی بگویید تا رحمت آید
به حال من آن یار بیداد خو را
درازست طومار اندوه و ترسم
که آن فتنه کوته کند گفتگو را
ز بیتابیم آنچه در گفته آید
بگویید او را،بگویید او را
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم