غزل شمارهٔ ۲۷
بیا که بوی ریاحین دمید و گل بشکفت
صبا به زلف معنبر بساط سبزه برفت
به باغ نرگس مخمور جام جم برداشت
به بزم گاه چمن لاله پر ، پیاله گرفت
صبا به دست سحر گه به نوک نیزه خار
حریر گل بدرید و قبای غنچه بسفت
میان سبزه سیراب عکس لاله ببین
که لعل ناب چگونه است با زمرد جفت
شکفت گل ، می گلگون بده که موسم گل
حدیث توبه و تقوا حکایتی است شگفت
ز بلبلان چمن پرس نکته توحید
که آشکار شود بر تو راز های نهفت
خیال خواب برفت از دُماغ ابن حسام
که بلبل از هوس گل نمی تواند خفت
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم