غزل شمارهٔ ۱۵۱
بیا و معنی اسرار ما مشاهده کن
حیات جان ز لب یار ما مشاهده کن
طریق بنده نوازی و رسم دلداری
گرت دلیست ز دلدار ما مشاهده کن
به شهر ما بفروشند جان و غم نخرند
بیا و رونق بازار ما مشاهده کن
حدیث عقل نیابند در دفاتر ما
رموز عشق در اشعار ما مشاهده کن
ز مرهمی که رسد لطف دوست بر دل ریش
دوای سینه افگار ما مشاهده کن
هزار دانه که در گوش هوش باید کرد
ز عقد طبع دُرَربار ما مشاهده کن
شکر که طعمه به طوطی دهند ابن حسام
تو از مقاله گفتار ما مشاهده کن
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم