رباعی شمارهٔ ۷۱


تا نرگس یار لاله گون می بینم

چشمم به میان آب و خون می بینم

از عارضه چشم تو ای بینایی

اندر عجبم ز خود که چون می بینم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم