شمارهٔ ۸ - در تغزل


آن دلبر ماهرخ ، که جانان منست

بر من بعزیزی چو دل و جان منست

اندر دل من نشسته باشد پیوست

مقبل تر ازین دل نبود کان منست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم