دوبیتی شمارهٔ ۴۱


شب آمد تا شب وصلم دهد یاد

دهد خاک وجودم جمله بر باد

یقین می‌سوخت فایز ز آتش دل

نمی‌کردش گر آب دیده امداد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم