سوارکاران
آن شنیدستم که در میدان «کورس »
بانوان چابک سواری میکنند
گرد میدان از سحر تا شامگاه
پویه، چون باد بهاری میکنند
تا فرا آید زمان امتحان
روز و شب ساعت شماری میکنند
تا جوایز قسمت آنان شود
یکه تازان، بی قراری میکنند
مردکی گفتا که زنها بی ثمر
سوی میدان، رهسپاری میکنند
چون ز آداب سواری عاری اند
بهره خود، شرمساری میکنند
گفتمش بر دوش مردان سالهاست
کاین جماعت خرسواری میکنند
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم