غزل شمارهٔ ۲۲۶
روزی که در فراق جمال تو بوده ام
گریان در اشتیاق وصال تو بوده ام
هر سو که رفته ام بهوای تو رفته ام
هر جا که بوده ام بخیال تو بوده ام
هر گه شکر لبی بکسی کرد گفتگو
در حسرت جواب و سؤال تو بوده ام
جایی که داغ بر ورق لاله دیده ام
آنجا بیاد عارض و خال تو بوده ام
چون کرده ام نظاره قد بلند سرو
در آرزوی تازه نهال تو بوده ام
القصه، رخ نما، که هلالی صفت بسی
مشتاق آفتاب جمال تو بوده ام
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم