غزل شمارهٔ ۳۵۲


هر کس که نیست کشته عشقت هلاک به

هر کس که نیست خاک رهت، زیر خاک به

گر جان پاک در ره تو خاک شد چه باک؟

بالله! که خاک راه تو از جان پاک به

با سوز او بساز، که عشقست کارساز

وز درد او منال، که دل دردناک به

بر چاکهای سینه منه مرهم، ای طبیب

ما عاشقیم و سینه ما چاک چاک به

غم نیست گر هلالی بیدل هلاک شد

جانا، تو زنده باش، که او خود هلاک به

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم