غزل شمارهٔ ۳۷۰


ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

که معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که ترا می طلبم خانه به خانه

هر کس به زبانی صفت مدح تو گوید

مطرب به سرود نی و بلبل به ترانه

حاجی بره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

مقصود من از کعبه و بت خانه تویی، تو

مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه

چون در همه جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه نیم من، که روم خانه به خانه

افسون دل افسانه عشقست وگر نی

باقی به جمالت که فسونست و فسانه

تقصیر هلالی به امید کرم تست

یعنی که گنه را به ازین نیست بهانه

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم