غزل شمارهٔ ۳۸۶
ای شهسوار حسن، بمیدان خوش آمدی
از جلوه های ناز خرامان خوش آمدی
خواهم چو مور بوسه زنم پای توسنت
گویم که: ای سفیر سلیمان، خوش آمدی
ای من غلام سرو قد خوش خرام تو
کامروز همچو سرو خرامان خوش آمدی
یک بار اگر بخاک هلالی قدم نهی
گوید هزار بار که: ای جان خوش آمدی
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم