غزل شمارهٔ ۴۱۰
ناگاه اگر ز ما سخنی گوش می کنی
یک لحظه ناگذشته، فراموش می کنی
گویی بدیگران سخن، اما چو من رسم
تا نشنوم حدیث تو، خاموش می کنی
یک روز هم بمجلس ما چهره برفروز
تا چند باده با دگران نوش می کنی؟
دست مرا بگیر، که از پا فتاده ام
با دیگران چه دست در آغوش می کنی؟
گوش رضا بقول هلالی نمی نهی
گویا حدیث مدعیان گوش می کنی
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم