شمارهٔ ۴۱


بر آتش هجر عمری ار بنشینم

خاک در تو همی بدل بگزینم

از باد همه نسیم زلفت بویم

در آب همه خیال رویت بینم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم