شمارهٔ ۴۶


من صورت تو بدیده اندر دارم

کز دیده همی برخ برش بنگارم

چندان صنما ز دیدگان خون بارم

تا صورت تو ز دیده بیرون آرم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم