شمارهٔ ۵۷


ز بیقراری زلفش بمانده ای بعجب

نه او بطبع چنانست ازو شگفت مدار

چه از طپیدن دلها که اندر و بسته ست

چنان شدست که نتواند او گرفت قرار

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم