شمارهٔ ۲


آمد آن رگ زن مسیح پرست

شست الماسگون گرفته بدست

طشت زرّین و آب دستان خواست

بازوی شهریار را بربست

نیش بگرفت و گفت عز علیک

این چنین دست را که یارد خست

سر فرو برد و بوسه ای بر داد

وز سمن شاخ ارغوان بر جست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم