شمارهٔ ۴


ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست

کز رنج خمار او بجان نتوان رست

گر از دل من چنین فرو داری دست

در روز ز دست تو بشب باید جست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم