شمارهٔ ۵۹
زان روز که من عشق تو کردم آغاز
دربند بلا ماندم و در دام گداز
هر ناز که دانی بکن ، ای مایۀ ناز
باشد که چو من زبون بکف ناری باز
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم