شمارهٔ ۷۵


بر دیده خیال دوست بنگاشته ام

بس دیده برین خیال بگماشته ام

در مرحله ای که بار برداشته ام

یک حوض ز خون دیده بگذاشته ام

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم