شمارهٔ ۸۸


بر عاج بنا گوش چو سیم و خز تو

آغاز همی کند خط دل گز تو

ترسم که برون برد سر از مرکز تو

بفروش کنون که یار دارد از تو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم