شمارهٔ ۳۹
جانا کجا شدی که ز بهر تو غم خوریم
هر ساعت از غمان تو آشفته دلتریم
لیلی دیگری تو به خوبی و دلبری
ما در غم فراق تو مجنون دیگریم
ما را به عشقت اندر بیکار شد دو دست
یک دست بر دلیم و دگردست بر سریم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم