شمارهٔ ۲۰۰


تو در آ خانه کیا کیست دگر خانه ی توست

من کی ام هیچ بجز تو همه بیگانه ی توست

گر چه پروانه صفت مولع شمعیم همه

سوختن کار خلیل است که پروانه ی توست

نفس و ارکان طبیعت به محل مجبورند

عقل خود شاهد حال است که دیوانه ی توست

من آشفته نی ام محرم اسرار رجال

هر که بیرون ندهد راز تو مردانه ی توست

دانه از پنبه ی حلاج جدا میکردم

پود و تارش همه آن است که در شانه ی توست

کشت زاریست جهان آب و زمینش همسان

حق و باطل همه از ریختن دانه ی توست

ما نداریم دگر با دگری پیمانی

خود نزاریِّ گدا مست ز پیمانه ی توست

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم