شمارهٔ ۳۴۴
هر که با دوست آشنایی یافت
ز آفت خویشتن رهایی یافت
هر که خود را ز راه خود برداشت
راه در عالم خدایی یافت
ببر از خویشتن که طالب دوست
لذت وصل در جدایی یافت
هر که غواص وار جان درباخت
عاقبت گوهر بهایی یافت
در ضلالت مجوی را که خضر
روشنایی ز روشنایی یافت
فخر در فقر کن که سلطانی
عقل پوشیده در گدایی یافت
نام باقی و نعمت ابدی
ابن ادهم ز بی نوایی یافت
تا نگویی نزاری این شهرت
در جهان از سخن سرایی یافت
نه که در بست بر سرای سخن
تا خلاصی ز ژاژخایی یافت
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم