شمارهٔ ۳۹۷


یارم که ز من نمی کند یاد

جان است وز تن نمی کند یاد

بگذشت صبا مگر به کویش

دیگر ز چمن نمی کند یاد

برگشت مگر به کوی یوسف

از بیت حَزَن نمی کند یاد

با لوء لوء آبدارِ دندانش

از دُر عدن نمی کند یاد

از گریه زار و اشک شورم

آن پسته دهن نمی کند یاد

مسکین دل من برفت و دیگر

از کنج وطن نمی کند یاد

انکار مکن اگر نزازی

زان عهد شکن نمی کند یاد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم