شمارهٔ ۵۶۴
کی به عشق افسرده اولی کی بود
خام را این سوز یعنی کی بود
گر ترا عین الیقین حاصل شود
با منت من بعد معنی کی بود
عقل را در آفتاب امتحان
طاقت نور تجلی کی بود
خویشتن بینی و لاف معرفت
هر دو با هم این چه معنی کی بود
نور شمع و ظل شب در خاصیت
مختلف در چشم اعمی کی بود
تا نگیرد ترک استحرام لاف
رجعت مولی به مولی کی بود
منکران را طاقت اقرار نیست
در اوابی هم خودآری کی بود
هر عصایی نیل نتواند کشافت
هر شبانی حد موسی کی بود
کی بود سوز نزاری خام را
در یهودا صدق عیسی کی بود
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم