شمارهٔ ۶۰۲
باغ چو دیباوشیست در قدم نوبهار
نالۀ مرغان خوش است بر رخِ گُل زار زار
چون ز نسیمِ صبا گشت معطّر هوا
فاخته شد با نوا بر سرِ هر کوهسار
خیز و دو سه بادهخور پردۀ خود را بدر
پس کن ای خوش پسر راز نهان آشکار
از طربِ بلبلی خفته به زیرِ گلی
مست چو لایعقلی خرمنِ گل در کنار
عیش همین یک نفس باش نزاری و بس
در رهِ دیگر هوس خاصه به فصلِ بهار
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم