شمارهٔ ۹۰۴
صبا بگوی به یارم که باز میآیم
به جان رسیده سویِ دل نواز میآیم
چو حاجیان به سویِ کعبه ی زیارتِ دوست
به دیده هر قدمیدر نماز میآیم
به بر گرفته میانِ تو کی بود که چو خضر
کنارِ چشمه ی حیوان فراز میآیم
ز در درآیی و صحنِ سرا بیارایی
تو میخرامیو من پیش باز میآید
کرشمه ی تو مرا میرباید از من و من
به غمزه ی توبه صد اهتزاز میآیم
دلم که در خمِ زلفِ تو مبتلاست گواست
که من به جان ز شبانِ دراز میآیم
همان نزاریِ محمودم ار قبول کنی
که در مواکبِ حسنِ ایاز میآیم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم